بیایید اینجا! بیایید یک استکان چای بخورید تا حالتان جا بیاید!
به دنبال مرد راه افتادیم. روی تختی که وسط حیاط بود، نشستیم. پیر مرد هنوز زیر لب حرف میزد و نفرین میکرد. عینک بدون شیشهاش راه به دست گرفته بود و با ناراحتی به آن نگاه میکرد. من هم عکس آقا را که گوشهاش خیس شده بود جلوی صورتم گرفتم و نگاهش کردم.
توی آبادی که بودیم، چقدر دلم میخواست یکی از این عکس ها را داشته باشم.
مجموعه داستان پسرم مسلم
وضعیت
موجود در انبار
کد محصول 16425
کنار گلدانها و پارچه های سیاهی که به سینه دیوار کوبیده بودند، ایستاده بود و مأیوسانه به داخل مسجد چشم دوخته بود. منتظر فرصت مناسب بود تا به داخل مسجد…
معرفی محصول
مشخصات
- وزن 0.041 کیلوگرم
-
مولف
افشین علاء
-
ناشر
موسسه چاپ ونشر عروج(وابسته به موسسه تنظیم ونشر آثار امام خمینی (س)
-
رده دیویی
ج فا3/62083
-
تعداد صفحه
32
-
تعداد جلد در دوره
1
-
نوع جلد
شومیز
-
قطع
رقعی
-
تاریخ چاپ
1398
-
نوبت چاپ
اول
-
کد م
3018
-
شابک
ISBN:978-622-6978-20-0